راهنمایی گمشده

خدایا کسی مث منو اینجور امتحان نکن و سر دوراهی نذار.واقعیت چند روز پیش تو بلوار دانشجو ی تصادف زنجیره ای بود منم که پیاده‌روی میکردم و تو حال خودم بودم و یه دویست متری از تصادف دور شده بودم یه صدای نفس نفس کوچیک‌ نزدیکم شد و چونکه خودم چندبار سگ تربیت کردم فهمیدم از ترس یا اضطراب صدای تصادف ماشینا فرار کرده بدنشو دست زدم فهمیدم استرسش خیلی زیاده و سگا تو این مواقع خطا میزنن بغلش کردم(اینقدر ناز و مظلوم بود و با اون چشای خوشگلش نگاه میکرد ی لحظه حس کردم کل دنیا رو بهم دادن و از مغازه تخم مرغ ی کم خوارکی که استرس سگ رو پایین میاره گرفتم.دوراهی من از اینجا شروع شد.ی بار میخاستم بدم زیر بغل و برم عجیب محبت دارن سگا کسای ک داشتن میفهمن.دوباره فکر حال صاحبشو میکردم که به توان هزار از من حالش خیلی بددتره.خداشاهده نزدیک یک ساعت وایسادم سمت تصادف رفتم شلوغ بودصاحبش پیدا نشد الان چند روزه پیشمه هم‌ خدا خدا میکنم صاحبش آگهی رو بخونه و مشخصات بده بفرستم براش.از اون طرفم خدا خدا میکنم چنتا سگ داشته باشن و بخان اینو واگذار کنن.هر چند ک خیلی دوسش دارم ولی میدون حال دل صاحبش چجوریه؟خدایا هرچی صلاحه